سارا سارا ، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

دخمل کوچولو

روزانه عسل مامان

گل دخترم دیروز کلا کار کردیم.دیشب با عمه رفتیم هیئت.مامانی هم با بابا اومد هیئت و از اونجا اومد خونه ما. دوشنبه:عسلم امروز ناهار عمه نفیسه و امیر هم اومدن خونمون.شب با عمه و مامانی رفتیم هیئت همه ازت تعریف می کردن.تو هیئت سق زدیو برای بار اول بود.عمو  حسن بابا به خاطر شنل و کلاهت بهت می گفت سفید برفی .امشب به شوخی عمه کفشت رو پرتاب کرد برای زنداداش زندایی بابا.اون هم گفت کفش سیندرلا رو پس نمیده.امشب تو دارای لقب دو شخصیت داستانی معروف شدی در صورتی که تو عشق و زندگی منی.الان بابا و مامانی خوابن و تو من بیداریم و داری سکسکه می کنی کاش علاجش رو می دونستم تا اذیت نمیشدی بببببببببببببببببببببببببببببببببببووووووووووووووووووووسسسسسسسسسسس ...
30 آبان 1391

کار های دختر طلا

عسل مامان وقتی میندازمت هوا و می گیرمت خیلی دوست داری و میخندی یا وقتی صورتم رو به صورتت می چسبونم.راستی وقتی بابا خواب بود تو رو پیشش خوابوندم دیدم میزنی روی دست بابا و بابا رو بیدار می کردی.کلا عاشق بابایی و انقدر دلبری میکنی تا بغلت کنه.دوست دارم خوشگل مامان
27 آبان 1391

کار های عسل طلا

گل من دستات رو به طرز عجیبی می گیری و نگاه می کنی.انگار لثه هات می خاره محکم انگشتات رو میمکی که کاملا قرمز میشه و یا دست من و بابا رو می گیری  میذاری دهنت و محکم می مکی.و با لثه هات فشار میدی.از شیشه و پستونک که بدت میاد.لثه گیرت رو هم دوست نداری.عاشق پلاستیکی.وقتی خیلی کار دارم یه پلاستیک میدم بهت و تو بازی می کنی.الانم که حریره بادومت رو خوردی یه کم عروسکت رو می خوردی و یه کم حریره بادوم.کل هیکل عروسکت حریره بادومی شده بود.وقتی خوابت میاد حدود یه رب گریه میکنی دهنت رو باز می کنی و چشمات رو می بندی.بینیت رو که تمیز میکنم قیامت میشه خونه رو رو سرت میذاری.دستات رو جلوی صورتت می گیری و با دقت نگاه میکنی.به کامپیوتر و تلویزیون خیلی علاقه ...
27 آبان 1391

روزانه دخملی

شنبه:بعد از ظهر زنعمو بابا و سپیده جون اومدن خونمون.کمک من ترشی درست کردن.یه کم خونه رو تمیز کردم اخه این روزا خیلی شیطون شدی و نمی ذاری من کاری بکنم. یکشنبه:صبح که بیدار شدی لباسات رو عوض کردم و موهات روبستم.مامان سادات و خاله سحر اومدن خونمون.وقتی خاله از در اومد تو تو از بالا سر نگاه می کردی به خاله وچشمات رو گرد می کردی.خاله عاشق این نگاته.مامانی همم بعد از ظهر اومد خونمون سر زد و رفت.مامان سادات کلی از کارامون رو کرد.و ترشی و شور برامون گذاشت.تو کلی دلبری می کردی دستا و کمرت رو بالا می گرفتی و غر میزدی تا بغلت کنن.سرفه های الکی میزدی تا مامان سادات بغلت کنه و راه ببرتتوقتی قربون صدقهات میرفتن تو تند تند جیغ میزدی و حرف میزدی و با صدا ...
27 آبان 1391

روزانه عسل من

چهار شنبه:گلم کل چهارشنبه رو استراحت کردیم و فیلم کرهای دیدیم.تو غذات رو نصفه خوردی که بقیهاش رو شب دادم خوردی.کلی دوست دارم عشق مامان پنجشنبه:صبح زود رفتیم خونه ماملانی.بابا و مامانی رفتن دنبال یه سری از کارا.بعد بابا صبحونه خورد رفت شرکت .تو هم گل من کارت که فقط دلبری بود.یا بغل من بودی یا مامانی.بعد از ظهر که بابا اومد رفتیم با مامانی وسایل ترشی خریدیم.و بعد اومدیم خونمون. جمعه:دوباره رفتیم خونه مامانی تا بابا به بقیه کارا رسیدگی کنه.ناهار خوردیم.رفتیم واوان با مامانی برگشتیم خونمون وبرات تولد 5 ماهگی گرفتیم.تو کلی بازی کردی و حرف زدی.گلم دیشب دیدم زبونت قرمزه.مامان سادات گفت از گرمی اینجوری شده.دوست دارم عشقم شنبه:امروزم مامانی باب...
20 آبان 1391

خخخخخخخخخبببببررررررررررررررر خخخخخخخبرررررررررررررررررررررر

دختر مامان امروز 5 ماهش تموم شد و رفت توی شش ماه وای عزیز دلم انگار همین دیروز بود خدا تو فرشته کوچولوی نازم رو به ماداد.دوست داریم و دوست داریم همیشه بهترین لحظات زندگی رو برات بسازیم گل من تولدت مبارک     ...
20 آبان 1391

روزانه دختر طلا

گلم دیشب وقتی بابا اومد خونه پاهات رو تو بغل من فشار می دادی تا بری بغل بابا.بابا بغلت کرد وقتی می خواست لباساش رو عوض کنه ت. بغل من نمیومدی.بغلت کردم.بابا وقتی لباسش رو عوض کرد گفت دخملم بیا بغلم تو دوباره پاهای کوچولوت رو تو بغل من فشار دادی و رفتی بغل بابا.وقتی بعد از شام باهات بازی می کردم تو با صدا و بلند بلند می خندیدی قربونت برم من عسلم. امروزم که سهشنبه هست.ظهر بود که بیدار شدی هنوز چشمات رو باز نکرده منو می دیدی می خندیدی غذاتم امروز ماشالا خوردی.دوست دارم عشقم
16 آبان 1391

گل مامان غذامی خوره

عسلم از 3 هفته پیش غذا خوردنت رو شروع کردم.دکتر گفت به خاطر کمبود وزن باید غذا بخوری اول با فرنی یه قاشق چایی خوری شروع کردم و روزی یه دونه اضافه کردم.هفته دوم به فرنی یه بادوم اضافه کردم و این هفته شده 2 تا بادوم.ایشالا زود زود رشد کنی و همیشه شاد و سالم باشی دوست دارم عشقم
15 آبان 1391